فطرس مهدی

فطرس مهدی

سلام مولای من ...

قربان وجود نازنینت که میهمان زمین شده ای

خوش آمدی مهدی جان ...

آقای من ...

از حضورت هزاران بار ممنون که هستی و مرا در هر حالم که به یادت هستم می بینی و تو هم مرا یاد می کنی ...

در شب میلادت میهمان بزمی دنیایی (عروسی)بودم ...

با خودم جنگیدم که در آن مجلس باشم یا نباشم ...

اما مگر می شود جایی رفت بدونِ مهدی ...

مگر می شود نَفَس کشید بدون مهدی ...

رفتم

با مهدی

رفتم

مجلس شان گرم بود اما خبری از حضور تو نبود حتی در پشت در خانه شان ...

مهدی جان! من تو را هم با خودم بُردم

یادت هست ...؟

با هم رفتیم که من تنها نباشم و تو که مولای منی مرا از گناهِ اهلِ زمین دور کنی ...

ممنون از آمدنت که  همراهِ من شدی و آمدی ...

من با تو بودم و با تو حرف میزدم

من برای شب میلادت، خودم را زیبا کرده بودم یادت هست؟

تو که با من بودی، من شدم زیباترین حّوایِ آن حوالی ...

آنها تو را نمی دیدند که همراه منی و زیبایی من از جمالِ دلربایِ توست ...

من اهل دنیایم

زیبارویی ام هم به اعتبار رُخِ دلربای توست ...

نخواستم در گناه اهل زمین شریک باشم، تنها با تو خلوت کردم و با تو بودم که ...

به یاد شب میلاد مولایم حسین بن علی افتادم و فطرس ...

مولا جان یادت هست ؟

حسین که به دنیا آمد

ملایک به زمین آمدند و قُنداقه اش را با خود برای عشقبازیه اهل آسمان بالا بردند...

که فرشته ای که بالش سوخته بود(فُطرس)، خودش را به قنداقه ی حسین زد و شد مثل روز اولش...

آسمانی شد ...

شب میلادت بود و من هم دلسوخته...

 بال و پَر سوخته ...

آرزو کردم که ای کاش:

در زمانی که به دنیا می آیی و ملایک تو را برای عشقباری به آسمان ها میبرند، من هم می آمدم

بال و پَره دل و جانِ سوخته از دوری ات را به قندانه ی آسمانی ات میزدم و من هم ...

به نام مهدی آسمانی می شدم...

فُطرس ت می شدم ...

فطرس ت می شدم و تو مرا به لبخندی میهمان می کردی ...

خوش به حال فطرسِ حسین

که هم بال سوخته اش شفا پیدا کرد و هم نگاهش به جمال صاحب ش در آسمان ها روشن شد ...

اما من مانده ام و حسرت، که شب میلادت بود و تو را هم به آسمان ها بردند و من فطرس ت نبودم ...

که بال سوخته ی قلب بی قرارم را به گوشه ی قنداقه ات آرام کنم ...

شرمنده که لایق ت نیستم ...

که تو باشی و من برایت فطرس باشم ...

جز شرمندگی به محضرت نیاورده ام که لایق باشم و تو باشی و شب میلادت باشد و من در آسمانها به زیارت ت بیایم ...

من مانده ام و این رویاهای عاشقانه ای که به یاد تو خیالم را از هر گناهی دور می کند حتی اگر در جایی باشم که تو را نببینند ...

همین که تو هستی

خدا را شکر.

به بهانه ی میلادت

به بهانه ی تمامِ روزهای نیامدنت

از روزی می نویسم که ملایکِ هفت آسمان تو را با تکریم و احترام به اهلِ زمین هدیه می کنند

و تو افتخار می دهی و میهمانِ من می شوی در این زمانه ...

به بهانه ی شب های بلندِ غیبت ت از شبی می نویسم

که فاصله ی زمین و آسمان "صفر" می شود و از هر آسمانی که عبور می کنی

زمین و اهلش را یک آسمان به خدا نزدیکتر می کنی ...

قدم بر چشمِ من بگذار مولاجان ...

زمین کمی رنگِ ناپاکی گرفته، چشم های من هم کمی...

ولی به بارانی که هر لحظه از نگاهم به یادت می بارد

آسمانی اش می کنم تا قدم های مبارکت

بر چشمِ من بنشیند ...

به بهانه ی میلادت، دلتنگی ام را بر گوشه ی قابِ

قلبم پنهان می کنم و تو را که با کاروانی از اهلِ آسمان می آیی

به اهلِ زمین نشان می دهم تا تو را ببینند و بدانند که

معشوقِ من، از عرش خداوندی رسیده و قرار است هزار سال را در زمین و میان این مردم  

به حُکمِ امام بودن "عاشقی" کند و بماند ...

روز میلادت را امروز هم به محضرت تبریک می گویم

که برای قلب عاشق من

هر روز برای توست و به نامِ مبارکِ تو ...


ادامه نوشته

میلاد زیبارویان هستی ست مولاجان ...

میلاد انسان های برگزیده ای که تا آخرین نَفَس برای امام زمانِ زمانه شان جان فشانی کردند تا مولایشان تنها نماند ...

هر چند که ندای هل من ناصر حسین را کسی نشنید جز اهل بیت حسین و دلدادگانش ولی ...

من مانده ام و دنیایی حسرت برای تو

کاش من هم مانند این زیبارویان زمین بودم برای امام زمانم، تا هم تنها نمانَد و هم مرا جزء سپاه خود بپذیرد.

کاش من هم کربلایی بودم و مانند این عاشوراییان، از تمام دارایی ام برای بقای دین م می گذشتم ...

کاش من هم کربلایی عمل می کردم در این آخرالزمانه برای مولایم

که این تن را سپر می کردم برای امام زمانم تا از کینه ی دشمنان در اَمان بماند و نامحرمی به حریمِ ولایتش دست اندازی نکند ...

مولای من! سر و جان و تن به قربان قدم هایت، بیا و مرا هم قبول کن ...

نام مرا هم در دفتر عاشقانت از عاشوراییان آخرالزمانت بنویس که ماندم به پایت تا جان و تن را برایت قربانی کنم تا مسیر روشنِ ظهورت برای اهل زمین آسمانی بماند ...

هر چند گرفتارِ جسمم و در زندان دنیا اسیرم اما تا تو بیایی، من هم به نام تو، از خویشتن عبور می کنم تا زیبارویی ام مانند اهل کرب و بلا جهان گیر شود و هر که مرا دید به نام تو مرا بشناسد ...

آرزوی من در این روزها و شب هایِ آسمانی زمین برای یگانه مولایم در هستی، ظهور است که بیاید و زیبارویان زمین را شرمنده کند که تو هم از نسل حسینی و باقی مانده ی کربلا، که تو هم حسینی دیگری در این زمانه

ولی ...

خدا کند تنها نمانی و اهل زمین تو را و حضور رویایی ات را در هستی درک کنند...

یک پرده مانده تا خدا

یک پرده مانده تا خدا

سلام بر مولای من مهدی ...

در شبی که درهای آسمان باز است و برگزیده ای از اهل زمین میهمانِ عرش خداوندی ...

مولای مهربان من، آرزوی من دیدار توست در آخرین آسمانِ دنیا، یک پرده مانده تا دیدار خدا ...

غارِ حَرای من در این زمانه، غیبت توست و رسالتم، حاضر کردن تو برای اهل زمین ...

می دانی شنیده ام پیامبرم محمد صلي الله عليه و آله و سلم، نیمه شبی را میهمان آسمان ها شد تا به محضر خداوندی رسید در آخرین آسمان، یک پرده مانده تا خدا ...

آسمانِ اول در نزدیکیِ زمین در غاری تاریک در شهری غریب، ندا آمد، محمد بخوان و بالا برو ...

کاش من هم می توانستم تو را این گونه عاشقی کنم مولای من، که مرا بخوانی و من هم پرده ها را یک به یک بردارم و به تو برسم ولی ...

حجاب های زمین که اجازه نمی دهد من تو را بی پرده ببینم ...

ولی محمد صلي الله عليه و آله و سلم، خدا را بی پرده دید و محو زیبارویی محبوب شد ...

محمد حاملِ قرآن شد و رسالتش، یگانه پرستی، تا اهل زمین بدانند، محمد نَبی ست و به پیامبری رسیده ...

در امروز زمین، تو امامی و رسالتت باقی ماندنِ اهل زمین بر بقایِ رسالتِ محمد صلي الله عليه و آله و سلم است ...

مولای من دوست دارم من هم در کنارت باشم و خدمت کنم برای روزی که می آیی ...

مستجارِ آینده ی کعبه

سلام بر صاحب مقام مستجار در کعبه، سلام بر مولایم علی ابن ابی طالب ...

سلام بر همنشین خدا در کعبه ...

سلام بر امیرِ بر حقِ زمین و زمان، سلام بر مولایم علی ...

و سلام بر امانت دارِ ولایتِ علی در امروزِ زمین ...

سلام بر جانشینِ بر حقِ علی در هستی ...

سلام بر مستجارِ آینده ی کعبه ...

سلام بر مولای من "مهدی"  ...

عیدت مبارک مولای من...

در کعبه مکانی وجود دارد به نام "مستجار" من که مکه نرفته ام، اما شنیده ام: محلی در آنجاست، در پشت در کعبه، کمی مانده به رکن یمانی، مقابل ملتزم و در سوی دیگرِ کعبه، دیوار کنار رکن یمانی که «مستجارش می‌نامند.

«جار» به معنای همسایه و «مستجار» به معنای پناه‌ بردن به همجوار است که  دعا در این مکان مستجاب است به نامِ مستجارش و زمانی  کعبه دو در داشت، که یک درِ آن در کنار مستجار بود که آن هم بسته شد...

خدایا ... چه بنویسم در مقامِ والایِ صاحبِ مقامِ مستجارِ خانه ات ...

روزی مادری مهربان که از جفای زمانه اش تنها مانده بود، به دنبالِ پناهگاهی بود برای در اَمان ماندن ...

درهای بسته بسیار بود برای این بانو، تا به در خانه ی خدا رسید و از صاحب خانه خواهش کرد، در بگشاید...

نمی دانم مادر مهربان علی تا چه اندازه " مُقربِ " درگاه خداوندی بود که خدا، دیوارِ کعبه را برایش به احترامِ مولودش شکافت ...

چرا دیوار ؟

خدایا می دانم از در خانه ات هم مؤمن وارد کعبه می شد و هم مشرک، دوست داشتی مادر مولایم علی را از پاک ترین جایِ خانه ات "میهمان " کعبه کنی ...

دیوار به بی پناهی مادرِ امامِ زمانِ زمانه ای شکافت تا دُردانه اش در آغوشِ خدا، قدم بر هستی بگذارد ...

گاهی چنان به کعبه غبطه می خورم که دلم می سوزد برای خودم ...

که کعبه از سنگ است و دیوارش به احترام مولایش می شکافد تا بگوید من "علی دوستم" من ولایت علی را قبول دارم ...

 اما من ...

دلم از سنگ هم سنگ تر شده در این آخرالزمان، که مولای من تنهاست و من برایش "قلب م" را نمی شکافم ...

به کعبه غبطه می خورم که "علی" را در آغوش خود داشت و من مولایم "مهدی" را تنها رها کرده ام در این دوران ...

به کعبه غبطه می خورم برای این همه دل نازکی اش که حاضر نشد مادرِ بی پناهی "بی پناه" بماند در غربت ولی من هنوز کعبه ی قلب م را برای مولایم باز نکرده ام ...

میدانی مولاجان، به کعبه غبطه می خورم هم برای افتخارات دیروزش و هم برای سربلندی فردایش، شنیده ام روزی که بیایی، از صاحب خانه اذن ظهور می گیری ...

کاش قلب من هم کعبه ای بود برایت در این آخرالزمان، تا از غربت و تنهایی، قلب م را برایت می شکافتم و تو هم  می شدی مقام مستجارِ قلب من ...

خدا "کعبه " را تمثیلِ وجودِ من قرار داد تا در زیباترین قطعه در هستی ام، َولّیِ بر حق اش را در هستی "میهمان" کنم و بر مدارِ حضورت در شرحه شرحه ی وجودم بگردم ...

کعبه "بهانه" است

می دانم مقامِ مستجارش " اشاره " است می دانم ...

قدم بر چشم م بگذار و بیا مولای من ...

 این قلبِ من، کعبه ی تو ...

مستجارش، جایگاهِ حضورِ تو ...

بشکافَش ... به نام مهدی ...

خانه نشینِ جانِ من شو، نمی خواهم تنها بمانی در غربتِ زمین ...

کاش می توانستم در محضر مبارکت در هستی "حاضر" شوم و بر مدارِ نگاهت "طواف ی" عاشقانه کنم اما من اسیر زمینم و گرفتارِ جسم ...

شرمنده ام مولای من ...

دلم در حسرتِ طواف ی عاشقانه بر گِرداگرد مدارِ وجودت بی تابی می کند، قرار بود زایرِ خانه ی خدا باشم و زایرِ مقامِ مستجارش ...

نرفتم : ...

تا دلم در حسرت ش بسوزد، تا تو بیایی و قلب م را به برکتِ حضورت "کعبه " کنی ...

 و به اشارتِ نگاهی قلب م را بشکافی و به نام خودت "مقامِ مستجاری" ثانی بسازی برای من ...

تا تو را  دارم، کعبه می خواهم چه کار؟

کعبه ام، قلب من ...

مستجارم، مولای من ...

طواف هر روزه ی من به گِرد وجود توست در هستی تا بدانم کعبه ی من در همین نزدیکی ست، سفر چرا؟

میانِ من و مولای من، فاصله ای نیست که برای طواف بر حریم وجودش، سفر کنم ...

 می گردم، هر لحظه و آن به آن،  می گردم بر مدارِ حضورت در هستی ...

کاش روزی بیایی و مرا "حاجی" بخوانی، دلم می خواهد اولین کسی که تبریکِ حاجی شدنم را  به من می گوید تو باشی مولای من ...

برای سال ها طوافِ عاشقانه ام بر مدارِ حضورِ امام زمانی در زمان غربت ش، طوافِ من بر گرد وجود مبارک ت بیشتر از 7 دور شد که به هزاره ها رسید برایت ...

عاشقانه ترین طوافی که یک حاجی به گرد کعبه اش دارد ...

اجازه بده کمی دلم را آرام کنم مولای من ...

حج اَم مقبول ...

سَعی اَم مشکور  ...


ادامه نوشته

خبرهای جدید

سلام مهدی جان ...

خبرهای تازه ای به گوشم رسیده از گوشه کنار دنیا که در محضرت چه ها می کنند... !

می خواهم امروز به جای تک تک انسان های روی زمین از محضر مبارکت عذرخواهی کنم ...

بوی عطر پیراهن تو در دنیا پیچیده مولای من، چشم انتظار پایان غیبتم اما، نمی دانستم باید نشانه هایی ببینم به دور از انسانیت برای آمدنت ...!

شنیده ام مزار یاران امیرالمؤمنین را می شکافند و نیکان را به یغما میبرند ... !

اما آنچه دلم را؛ خاطرم را؛ قلبم را آزرده کرده، این است که در محضر تو در دنیا این چنین بی ادبی می کنند و تو به حکمِ امام بودن، باید  چشم خدا در هستی باشی و همه را ببینی ... !

نمی دانم چه شد که بار امانت هستی را به دوش می کشی ... !

خدا این بار امانت را بر آسمان ها و زمین عرضه کرد و ...

همه سر باز زدند از قبول این امانت ... !

اما تو قبول کردی ...

اما مولاجان بگو من چه کنم ؟ بیا دلم را ببین که سوخته در این سبکباریِ عقل و قلب انسان ها ...

بیا مولاجان، چشمانم، چشمانم را ببین ... شده مثل غروب روز عاشورا، شب ها بیدارم و دل نگرانم برای تو ...

چند روزی است آسمان نگاهم برای تو بارانی ست، اما از چشمانم مروارید می ریزد بر زمین، میخواهم حواست را کمی از دنیا دور کنم، بیا مرواریدهای نگاهِ مرا ببین...

دلم می سوزد جانِ مهدی که چرا در منظر نگاه تو باید ظالمان را آزاد دید در دنیا ...

اما خوب می دانم، فرداها برای تو و به نام توست مولاجان...

می دانم : روزی که بیایی : این روزهای دنیا را جبران میکنی و در عشق آباده ظهورت، به حکمِ گناه کردن در برابر نگاه جانشین خدا در خلقت مجازاتشان می کنی ...

جانم به قربان عدل آسمانی ات ...

چشم انتظار عدالت با شکوه مهدوی ام در فردای ظهورت آقای من

سلام استاد ...

تقدیم به معلم عزیزم ... مهدی فاطمه

در مکتب تو همیشه شاگردم من ...

دور از رخ تو همیشه پر دردم من...

در فصل بهار و روز استاد ببین ...

بی نور معلم این چنین زردم من ...

سلام مولای من ...

سلام استاد یگانه ی خلقت ...

سلام معلم غریب من در این زمانه ...

سلام استاد ...

ببخش که اینچنین برایت می نویسم، آخر روز معلم شده و من دلتنگم برای نبودن استادم ...

روزگاری ست استاد مهربان من، غایب شده در کلاس دنیا...

استاد من، تنها معلم آفرینش است که نامش مدت هاست در دفتر حضور و غیاب انسانها برای امورات دنیایی شان غایب نوشته شده اما قسم میخورم استاد من حاضر است؛ حاضر بوده ولی کسی حضورش را باور نمی کند ...

آمدم اینجا به بهانه ی روز معلم دلم را آرام کنم که لااقل من به یادت هستم مولای من، آقای الفبای عاشقی در زمین، به بلندای نام آسمانی ات سوگند که من تو را شاگردم تا آخرین نفس، استاد من باش و ببخش اگر دیر سر کلاسِ حضورت در هستی حاضر شدم، ببخش استاد ... ببخش اگر حق تو را فراموش میکنم حتی با یک تبریک مختصر برای روز معلم ... اینها بهانه است تا تو را به رخ اهل دنیا بکشانم و بگویم تو را در لحظه هایشان حاضر ببینند ...

کاش روزی می آمد به پاس هزار سال استادی ات برای انسان ها در غربت غیبت، جشن روز معلم، می گرفتم و برایت تقدیر نامه به نام ت می نوشتم ...

تقدیر از محضر مبارک حجه ابن الحسن العسگری؛ به پاس هزار و صد و ... سال حضور گرم در مرکز هستی، در دایره ی انسانیت ...

روزت مبارک استاد مهربان من ...

بوی یاس

آقای من عیدت مبارک

این روزها بوی فاطمه گرفته... این دنیا ... بوی یاس بوی آسمان...

برای عرض تبریک به محضر مبارکت آمده ام برای میلاد مادر مهربانت ...

این روزها به شادی ات، شادمانم مولاجان ... دلم بیقراره لبخند آسمانی توست در این روزهای مبارک...

تبریک گرم و عاشقانه ی مرا از این گوشه ی زمین پذیرا باش، برای میلاد مادرت، گرم ترین تبریک ها را به محضرت روانه میکنم ...

مهدی جان این روزها من از تمام اهل زمین شادمان ترم، که دلدارم شادمان است به میلاد مادرش.

میدانی روزهایی این چنین مبارک، که تو را مسرور می بینم، دلم لبریز از آمدنت می شود ...

روزهایی این چنین که دلشادی، دلشادم از شادمانی ات و آروز میکنم شادمانی ات ابدی باشد و به روزگار ظهور آسمانی ات برسی تا اهل زمین تو را و شادی تو را ببینند...

راستی مولا جان، سلام گرم مرا هم از این گوشه ی دنیا از غربت زمین به مادر مهربانت برسان، به مادر بگو که روی زمین منتظری چشم به راه ظهور است و لحظه شماری میکند برای آمدن محبوبش، بگو مرا دعایی آسمانی کند، یقین دارم دعای مادر مهربانت در حق من مستجاب میشود و دلدارم می آید...

مادر جان آخر من، فرزندت را بی نهایت دوست دارم و برای آمدنش قرآن را عاشقانه میخوانم و با دوری از گناهان مهیای ظهورم.


سه بهار هستي

فرارسيدن بهار طبيعت، انگيزه‌اي براي توجه به سه بهار هستي است که با نسيم صفا و معنويت خود به دنيا، شکو‌فايي و شادابي مي‌بخشد، اين سه بهار:

1ـ قرآن کريم، بهار دلها: امير المؤمنين عليه السلام فرمود: خداوند، قرآن را آبي گوارا براي عطش عالمان و بهار دلهاي دين انديشان قرار داد.[1]

پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله بهار شهرها و انسان‌ها: امام صادق  عليه السلام فرمود:خداوند متعال، رسول اکرم صلي الله عليه و آله را بر انگيخت تا رحمتي براي بندگان و بهاري براي سرزمين‌ها باشد.[2]

حضرت مهدي ارواحنا له الفداء بهاري‌ترين فصل‌ها: سلام بر بهار مردمان و خرّمي روزگار.[3]

امام مهدي ارواحنا له الفداء منشأ نشاط و شادابي و خرمي در عالم هستي است و منتظران مهدي ارواحنا له الفداء هر لحظه مشتاق آمدن بهار حضور و تنفس در فضاي عطرآگين حکومت اويند تا جان‌هاي خسته از ظلم و ظالمان را، صفاي ديگري بخشند.


تو با بهار مي‌رسي، تو اي نجابت زمين

و با تو سبز مي‌شود، خزان طاقت زمين

اگر چه داغ کربلا، شکسته قامتت بيا

که با تو راست مي‌شود، دوباره قامت‌ زمين

تو با بهار مي‌رسي نه، با تو مي‌رسد بهار

تويي شکوفه زمان و سبز قامت زمين

پیامک های ما و جواب های شما


روزه ی هجر تو از پای بینداخت مرا
کی شود با رطب وصل تو افطار کند

کاربران وبلاگ شمیم ظهور که علاقه مند به دریافت این معارف هستند می توانند با ارسال پیامک یامهدی به شماره 30005930313313 در لیست مهدی یاوران قرار بگیرند.


مهدی یاوران محترم، پیامک های مهدویِ هفته های گذشته را می توانید در ادامه مطلب مشاهده نمایند.

ادامه نوشته

ضیافت الهی

دوباره درهای بهشت گشوده شده

زمین به آسمان نزدیک گشته

ضیافت الهی آغاز گردیده

در هنگامه نشستن بر سجّاده نیاز

فرج و ظهور مولا را از خدای منّان طلب کنیم

بار الها ! تا رمضان به نهایت نرسیده ، انتظارمان را به پایان رسان.


مطلبی بسیار زیبا درباره ماه رمضان

شعبان شد

شعبان شد و پیک عشق از راه آمد

عطر نفس بقية الله آمد

با جلوه سجاد، ابوالفضل و حسين

يك ماه و سه خورشيد در اين ماه آمد

طلوع ماه شعبان، ماه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، مطلع النور ، ماه آماده‏ سازی روح برای وارد شدن به ضیافت الله بر عموم شعبانیان مبارک‏باد

ویژه نامه عید مبعث

سلام بر مبعث، پيام خيزش انسان،
از خاک تا افلاک
سلام بر مبعث، انفجار نور
و ظهور همه ارزش‏ها در صحنه حيات بشر
عيد سعيد مبعث، آغاز راه رستگارى و طلوع تابنده مهر هدايت و عدالت، مبارک باد.

شهادت امام کاظم علیه السلام

امام کاظم علیه السلام می فرمایند:

اگر به تعداد اهل بدر (مؤمن كامل) در ميان شما بود، قائم ما قيام مى‏كرد.

شهادت امام کاظم علیه السلام تسلیت باد.

 

24 روز مانده به میلاد پدر

به امیدی آمده بود خدمت امام هادی علیه السلام تا مقدار پولی را که نیاز دارد
از ایشان درخواست کند. اما حالا که حضرت به او فرموده بودند فعلا دستم خالی
است آثار شکستگی به چهره اش نشسته بود.

خواست برود؛ حضرت در کاغذی نوشتند که به این مرد فلان مقدار بدهی دارند.

[گو اینکه پیش از این با وعده ای که میدهند خود را بدهکار می کنند] سپس
کاغذ را به
دست مرد دادند و فرمودند: ظهر به میدان بزرگ شهر می آیم. بیا آنجا و جلوی مرا
بگیر. داد و بیداد کن و از من بخواه تا بدهی خود را بدهم. پولت فراهم خواهد شد.

چشمانش گرد شده بود و دهانش باز مانده بود. نه یابن رسول الله! شما را به پولی

که هرگز بدهکار آن نبوده اید بی آبرو نمی کنم. ...


*****

از دور حضرت را دید که نزدیک می شوند. از میان جمعیت عبور کرد و جلوی راه امام
هادی علیه السلام را گرفت. برگه را نشان داد و گفت: بدهی ام را پرداخت نمایید
و بعد بروید. حضرت فرمودند: اکنون چیزی همراه ندارم. کم کم صدا بالا رفت و
جمعیت اطراف حضرت را گرفت. ماموران حکومتی که همیشه حضرت را تحت نظر داشتند
خبر را به متوکل رساندند که چنین جریانی پیش آمده و الان است که بر شیعیان
روشن شود که ایشان چقدر تحت فشار حکومتند که مالی ندارند تا دربرابر بدهی شان
پرداخت کنند. متوکل دستور داد از بیت المال آن مقدار بدهی را به امام برسانند.
پول به دست حضرت که رسید به آن مرد دادند و خشنود بازگشتند.

*****

آبرویشان را می دهند.

خودشان را مدیون دِینی  می کنند که هیچ دخلی به آنها ندارد.


کلهم نور واحد. دیروز امیرالمومنین و اهل بیت و امام هادی علیهم السلام و

امروز حجه ابن الحسن عجل الله تعالی فرجه


به این فکر می کنم که لابد این شب ها مولای ما خود را پیش خدا بدهکار می کند تا

محبین گناه کارش از زیر بار این همه بدهی به خدا خلاصی یابند.

به این فکر می کنم که در طول سال حضرت چند بار حسنات خود را با بدی ما معامله

می کنند تا خریدار بی آبرویی ما شوند.

به این فکر می کنم هر چه قدر هم که بد باشیم مولای خوبی داریم. این روزها

بخشیدنی هستیم. اگر تصمیم جدی بر پاکی و استمرار آن داشته باشیم. این
روزها می توانیم از حضرت بخواهیم حسابمان را پاک پاک کند. این
روزها می توانیم جواز بهشتمان را به نام غلامی مهدی صاحب الزمان بگیریم.

فقط 24 روز تا میلادش مانده است... زمان به سرعت می گذرد و ما هنوز فرصت

داریم... کاری کنید.


بانوی کربلا

کربلا دارالنعیم زینب است

کعبه خود تحت حریم زینب است

عمر زینب فخر مولا بود و بس

او به زهرا المثنی بود و بس

وفات بزرگ بانوی کربلا، حضرت زینب کبری سلام الله علیها تسلیت باد.


ویژه نامه ولادت امیرالمؤمنین علیه السلام

تمام لذت عمرم همين است
که مولايم اميرالمومنين است

میلاد امام علی علیه السلام آغازگر اشاعه عدالت و مردانگی و معرف والاترین الگوی شهامت و دیانت، بر پیشگاه صاحب الزمان ارواحنا له الفداء و عاشقانش مبارک باد!


ویژه نامه ولادت جوادالائمه علیه السلام

شد باز به روی خلق، باب برکات
ای غرق گنه رسید کشتی نجات
زن دست به دامان جواد و بفرست
بر احمد و آل او دمادم صلوات

 ولادت حضرت جوادالائمه علیه السلام مظهر جود و سخا بر امام زمان ارواحنا له الفداء و دوستدارنش مبارک باد.


شهادت امام علی النقی علیه السلام

ظلم گروه جهول ، كرده حزين و ملول
جمله آل رسول ، داد از اين روزگار

سوم ماه رجب ، چون كه بشد آشكار
شيعه بيا زين زمان ز ديدگان خون ببار

شهادت مظلومانه دهمين اختر آسمان امامت و ولايت، مشعل فروزان هدايت، کتاب علم و زهد و حکمت ، ابن الجواد،امام هادي عليه السلام بر شيعيان تسليت باد.


ولادت باقرالعلوم علیه السلام

شیعیان! به پا خیزید که جشن مولود پنجم، آسمان را ستاره باران کرده و زمین را نورافشان

امروز، قاصدک ها پیام آور تبریک عید هستند
تبریک میلاد پنجمین مولود زمین و آسمان


زهراي مرضيه در انتظار مهدي است

چه کساني منتظرند؟!...

يکي از کساني که چشم دوخته است که چه وقت آن سرور و مولا ببايد، يک خانم جوان با قد خميده است، به نام زهراي پيغمبر و زهراي علي.

چه مي کند زهرا؟...

زهرا از فرزندش مهدي چه مي خواهد؟...

شايد دست به پهلو گرفته، بازويش را پوشانده، از شوهرش پنهان کرده که به فرزندش مهدي نشان بدهد تا او پهلوي شکسته اش را انتقام بگيرد...

حديثي است منقول در امالي شيخ صدوق (ره) که در آن رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم راجع به عظمت زهراي اطهر مطالبي را مي فرمايد تا اينکه مي رسد به اين عبارت: زهرا نور چشم من است زهرا ثمره دل من است. زهرا روح و جان من است. عرض مي کنم: يا رسول الله، سر برداريد و ببينيد امت شما، چند روز بعد از وفات شما، با ثمره شما چه مي کنند!... هر چند خودتان از قبل مي دانستيد و مي ديديد و خبر داده بوديد. واقعا صدق رسول الله که مي فرمايد: موقعي که زهرايم را مي بينم، همه اش يادم مي آيد، مجسم مي شود در نظرم آن مصيبات، کوه مصيبت که بر سر زهرا سلام الله عليها و علي عليه السلام فرود مي آيد.

چه خواهد شد يا رسول الله؟!...

گويا مي بينم زهرا را که بي کس و بي ياوري بر خانه اش وارد شده و هتک حرمت او شده است. ديگر چه مي بينيد يا رسول الله؟!... حق مسلمش را غصب کرده اند. ارثش را به او نمي دهند و پهلويش را مي شکنند و محسنش را سقط مي کند. و فرياد مي زند: يا محمداه!... اما کسي نيست که به فريادش برسد. و استغاثه مي کند، ولي کس او را پناه نمي دهد و دادرسي نمي شود. فلا تزال بعدي مخزونه مکروبه باکيه. [1]  مي بينم که پس از وفات من زهرا همواره در حزن و اندوه به سر مي برد، اشکها بر گونه هايش مي غلتند.... لا حول و لا قوه الا بالله العلي العظيم. و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون.

[1] امالي صدوق، مجلس 24، حديث 2.

اميد فاطمه

اي اميد آخرين فاطمه

اي نگار دلنشين فاطمه

کي بگيري انتقام فاطمه

پرکني عالم ز نام فاطمه

فاطمه آن علت کل وجود

منتظر باشد به آن روي کبود

کي ز رويش رنگ نيلي مي بري

کي ز دلها داغ سيلي مي بري

آوري کي بهر آن مادر دوا

کي دهي بشکسته پهلو را شفا

مادرت غمديده و دل بيقرار

مي کشد بهر ظهورت انتظار

قد کمان جويد تو را آن مام پاک

گرچه جسم اطهرش غلتد بخاک

عالم هستي فداي خال تو

فاطمه در کوچه ها دنبال تو [1]

ای ماه فاطمه! به آن امید که از افق نور بازگشت تو را دریابم، همه شب ستاره می شمارم تا صبح دیدارت فرا رسد

[1] نغمه هاي فاطميه، ص 17.

امسال هم گذشت

امسال هم گذشت و دلی شعله ور نشد
چشمی برای غربت آیینه تر نشد

باران به چشم مردم ما محترم نبود

گل در میان کوچه ما معتبر نشد

امسال هم شبیه همان سال های پیش

یک شاخه شوق در دل من بارور نشد

مهتاب هر شب از سر این قریه می گذشت

از این همه ستاره کسی با خبر نشد

پایان نداشت فاصله ما و آسمان

این راه باز یک دو قدم بیشتر نشد

امسال نیز عاشقی انگار کفر بود

دردی درون سینه کس منتشر نشد

من ماندم و روایت تاریک این غزل

خورشید روی دفتر من جلوه گر نشد

آغاز امامت

صبحدم پيك مسيحا دم جانان آمد

گفت : برخيز، كه آرام دل و جان آمد

نهم ربیع الاول، نه تنها نخستین روز امامت امام عصر ارواحنا له الفداء است، بلكه آغاز دوره ای حیاتی و مهم در تاریخ شیعه نیز به شمار می آید. در حقيقت، دوران غيبت صغرى ره حيرت و محنت شيعيان است[1].در این روز امام حسن عسكری علیه السلام پس از نماز صبح، بر اثر زهری كه هشت روز قبل معتمد به ایشان خورانده بود، به شهادت رسیدند.این حادثه در شرایطی روی داد كه امام افزون بر این كه مانند پدران خود زمینه را برای غیبت آماده كرده بود، شب پیش از شهادتشان، دور از چشم مأموران خلیفه، نامه های بسیاری به شهرهای شیعه نشین فرستادند و خبر شهادت امام در سراسر شهر سامرا پیچید و مردم به احترام او عزاداری كردند وسامرا به صحرای قیامت تبدیل شده بود.

امام زمان علیه السلام با كنار زدن عمویش جعفر كه قصد نمازگزاردن داشت، بر بدن پدر بزرگوارش نماز خواند و حكومت عباسی از مدت ها پیش بر اساس سخن رسول الله صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام مبنی بر این كه مهدی فرزند امام حسن عسکری علیه السلام است، امام یازدهم را زیر نظر داشت و مراقب بود تا فرزندی از ایشان نماند، ولی امام یازدهم با پنهان نگه داشتن خبر ولادت فرزندش این نقشه را باطل كرده بود. پس از شهادت امام كم كم خبر فرزندی به نام مهدی پخش شد و تلاش چند باره خلیفه عباسی برای یافتن امام مهدی علیه السلام به نتیجه نرسید و امامت صاحب الزمان از همان روز شهادت پدر آغاز شد.

    امام عصر ارواحنا له الفداء غائب اند و ما در حال سپري کردن روزگار سخت و پرمحنت غيبتيم. آنچه در دوران غيبت آن حضرت از ما خواسته شده است ، اميد و اعتقاد راسخ به ظهور و فرج است که به تعبير روايات، گشايش و فرج شيعيان هم در گرو چنين باوري است.

بر اين باوريم و بر این باور می مانیم که

خداوند ظهور را نه تنها محقق خواهد کرد، بلکه خیلی زود به امر غيبت خاتمه خواهد داد. چرا که :

    إنهم يرونه بعيداً و نراه قريباً " آنان این ظهور را بعید می دانند و ما آن را نزدیک می بینیم" [2]

    بياييم با انتظار واقعي که همان کسب معرفت نسبت به آن حضرت و اصلاح خود، خانواده و جامعه است آن يار سفر کرده را ياري کنيم و مقدمات ظهور موفورالسرور او را تدارک ببينيم و از خدا بخواهيم تا حجت خود را آشکار نمايد و ما را به سربازي و خدمت آن امام همام مفتخر فرمايد.

يا رب اين شام را سحر گردان آن سفر کرده را تو برگردان

[1]غيبة نعمانى، ص 185.

[2]دعای عهد، مفاتیح الجنان

آشنای غریب

 اى که از دردت بغیر حق کسى آگاه نیست
راه درمان را زمن بشنو که جز آن راه نیست
بهر هر دردى توجه کن بدرگاه رضا
در جهان درمانگهى بهتر از آن درگاه نیست

از حسين بن خالد منقول است که گفت: علي بن موسي الرضاعلیه السلام فرمود: هر که پرهيزکاري ندارد دين ندارد، و هر آن‏که تقيّه ندارد ايمان ندارد؛ و به تحقيق که گرامي‏ترين شما نزد خداوند آن است که بيشتر تقيّه کند. به آن حضرت عرض شد: تا کي بايد تقيّه کرد؟ فرمود: تا روز وقت معلوم و آن روز خروج قائم ما اهل البيت است، پس هر کس پيش از ظهور قائم ما تقيّه را رها کند از ما نيست.

عرض شد: يابن رسول اللَّه! قائم از شما اهل البيت‏* کيست؟ فرمود: چهارمين فرزند من است، زاده بهترين کنيزان. خداوند به وسيله او زمين را از هر گونه جور و ستمي پاک و از هر ظلمي دور خواهد کرد؛ اوست همان کسي که مردم در ولادتش شک کنند، و اوست صاحب غيبت پيش از خروجش. و چون بپاخيزد زمين به نورش درخشان شود و ميزان عدالت در ميان مردم بپا سازد که هيچ کس بر ديگري ظلم نکند؛ اوست آن کسي که زمين براي او به هم پيچيده شود و سايه‏اي ندارد؛ و اوست آن‏که منادي از سوي آسمان به نام او بانگ برآورد که همه اهل زمين آن را بشنوند که به آن جناب دعوت مي‏شوند. منادي مي‏گويد: آگاه باشيد! که حجّت خداوند کنار خانه خدا آشکار گشت، پس از او پيروي کنيد که حقّ با او و در وجود اوست1.


سالروز شهادت هشتمين اختر تابناک ولايت و امامت ، خورشيد پور نور ايران زمين ، امام رضا علیه السلام بر همگان تسليت باد.


1. مکیال المکارم،ج1،ص155.

از اربعین تا فاطمیه

سومین طرح جهانی دعا و التجا برای تعجیل در فرج امام زمان از اربعین تا فاطمیه

با سلام

با ایجاد این طرح جهانی در پایگاه هایمان به توفیق الهی گامی در راه تعجیل درفرج برداریم

بسم الله الرحمن الرحیم

در راستای عمل به فرمان مولا صاحب الزمان ارواحنا له الفداء به زیاد دعاکردن برای تعجیل فرج[1] و اتحاد و یکدلی شیعیان بر این امر [2] و تاکید امام صادق علیه السلام بر دعای دست جمعی شیعیان [3]در پی استقبال عاشقان و محبین مولا صاحب الزمان از دو طرح ضجه ی جهانی برای تعجیل فرج (از اول ذی الحجه تا عاشورا و از عاشورا تا اربعین)، از خداوند متعال تمنا داریم، توفیق اجرای سومین برنامه ی دعای همگانی را به مدد مولای عزیزمان ، از اربعین حسینی تا ایام فاطمیه به ما عنایت فرماید

زمان برنامه :  هر شب ساعت  22:30


ریز برنامه :
 
ذکر شریف صلوات با عجل فرجهم، 100 مرتبه
دعای اللهم کن لولیک 5 مرتبه
ذکر شریف اللهم عجل لولیک الفرج، 40 مرتبه

توضیحات :
عزیزانی که علاقه مند هستند تا در لیست شرکت کنندگان این طرح قرار گیرند، میتوانند عدد  146 را به شماره ی پیام کوتاه 30001431 ارسال کنند.
منتظران گرامی می توانند با ترویج این طرح و اطلاع رسانی آن، سهم بیشتری در این حرکت همگانی داشته باشند.
از هر تاریخی می توان به این جمع پیوست


بارالها به حق خون به ناحق ریخته مولا اباعبدالله علیه السلام باقیمانده غیبت ولیت را به پهلوی شکسته ی مادرش فاطمه زهراسلام الله علیها بر ما ببخشای

با آرزوی استجابت دعاها
ومن الله توفیق

1) كمال الدين للصدوق ، ج 2 ، ص 485
2) الإحتجاج للطبرسي ، ج 2 ، ص 499
3) بحار الأنوار ، جلد 52 ، ص 131

«خطبه ای بخوان!»

«خطبه ای بخوان!»

چه سخت است چهل روز منزل به منزل، عاشقی را به دوش کشیدن و از ساحل، دریا را نظاره کردن!

یا زینب! آه سینه سوز تو، هنوز از پشت حصار قرن ها، شعله بر جان می زند.

از آن روز به بعد، زمین، چهل بار چرخید و در سوگ حسین علیه السلام ، هر روز آفتاب، لباس سیاه شب بر تن کرد تا در موج خونین خاطراتت، هم درد دل طوفانی ات شود.

اینک، تمام شوره زاران، پابرهنه و تشنه لب به دنبال توانَد تا آیه های عاشورایی را از چشمه زبان نینوایی ات بنوشند.

زینب، ای وارث نجابت خاک!

چهل روز است که آسمان، غربتت را می نگرد.

باز هم خطبه ای بخوان تا به ابرها، اذن نزول داده باشی، ای رسول کربلا!

فرارسیدن اربعین 

مصلح یگانه اسلام

امام حسین بن علی علیه السلام

و اصحاب گرانقدرشان

را به امام عصر ارواحنا فداه و تمامی مسلمانان، تسلیت می‌گوییم.


فتنه هاى دوران غيبت

هرگز نگذاشت تا ابد شب باشد

او ماند که در کنار زینب باشد

سجّاد که سجّاده به او دل می‌بست

تدبیر خدا بود که در تب باشد

 شهادت وارث نهضت عاشورا برمنتقم خون امام حسین علیه السلام تسلیت باد

ادامه نوشته

۴۰ روز دعا و تضرع برای تعجیل در فرج

آیت الله وحید خراسانی بر چهل روز دعا و استغاثه برای تعجیل فرج تاکید کردند. آیت الله وحید با تاکید بر قرائت دعای فرج و استغاثه به درگاه خدا برای تعجیل فرج ادامه داد:

امسال از عاشورا تا اربعین دعای فرج را بخوانید و مردم هم در مجالس به این امر توجه ویژه نشان دهند.  

در پی شدت گرفتن ظلم و ستم به مسلمانان بویژه شیعیان در بحرین، عربستان، جمهوری آذربایجان و پاکستان تعدادی از طلاب و فعالان سایبری حزب الله هم با الگو گرفتن از دستور امام صادق علیه السلام برنامه‏ای تحت عنوان ۴۰ روز دعا و تضرع برای تعجیل در فرج را برنامه‏ریزی کرده‏اند. این برنامه که از «روایات ۴۰ روز گریه بنی اسراییل برای فرج و نجات از دست فرعون» الگو گرفته است می‏تواند به شکل فردی و یا در هیأت‏های مذهبی انجام شود.
متن بیانیه این طلاب به شرح زیر است
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم انا نشکو الیک ... .

ضجه جهانی برای نجات

بیا دمی بنشین زار زار گریه کنیم
بیا که از غم هجران یار گریه کنیم

ز سوز ناله بلبل بهار می‏آید
بیا برای فراق بهار گریه کنیم

به ندبه امت موسی گرفت حاجت خویش
یک اربعین بنشین تا هزار گریه کنیم


امام صادق -علیه السلام- فرمودند: « زمانی که عذاب بنی اسراییل طول کشید، آنان ضجه زدند و 40 صبح به درگاه خدا گریستند و ضجه کردند. پس خداوند پس ۱۷۰ سال در فرج آنان تعجیل کرد و به موسی و هارون وحی نمود که آنان را از فرعون خلاصی بخشند. همچنین شما اگر چنین کنید، خداوند فرج ما را می رساند و اگر مانند آنان نباشید، امر ظهور به انتهای زمان معین خود می‏رسد» تفسیر عیاشی جلد ۲ صفحه ۱۵۴
پس بیایید هم‌ناله با شیعیان جهان ـ به ویژه در بحرین، عراق، عربستان، یمن، پاکستان، هندوستان، جمهوری آذربایجان، سوریه و لبنان ـ با توجه به طول هجران و غیبت مولایمان و شدت اضطرار خلق به سوی منجی الهی، به صورت فردی، خانوادگی و هیاتی دست نیاز به سوی خداوند مجیب و قریب و مهربان برداریم.
از اعمالی که می‏توان در این ۴۰ صبح تضرع انجام داد؛ دعای فرج (عظم البلاء)، زیارت عاشورا، دعای علقمه، دعای عهد، دعای ندبه و نیز روضه امام حسین علیه السلام است.
با التماس دعای فرج 

شمیم ظهور- ویژه نامه شماره 14

خبر آمدنت می رود باغ به باغ

می رود شهر به شهر

مردمان يمن و تونس و مصر و اردن

شيعيان بحرين،

همه عالم به تمنای تو برخاسته اند

شور و حالی برپاست

وعده ات نزديک است...

 

ادامه نوشته