اي اميد آخرين فاطمه

اي نگار دلنشين فاطمه

کي بگيري انتقام فاطمه

پرکني عالم ز نام فاطمه

فاطمه آن علت کل وجود

منتظر باشد به آن روي کبود

کي ز رويش رنگ نيلي مي بري

کي ز دلها داغ سيلي مي بري

آوري کي بهر آن مادر دوا

کي دهي بشکسته پهلو را شفا

مادرت غمديده و دل بيقرار

مي کشد بهر ظهورت انتظار

قد کمان جويد تو را آن مام پاک

گرچه جسم اطهرش غلتد بخاک

عالم هستي فداي خال تو

فاطمه در کوچه ها دنبال تو [1]

ای ماه فاطمه! به آن امید که از افق نور بازگشت تو را دریابم، همه شب ستاره می شمارم تا صبح دیدارت فرا رسد

[1] نغمه هاي فاطميه، ص 17.