امروز، یزید!

هر چه دلت خواست ستم كن، زیرا تو امیری

من مظلومه اسیرم

در محكمه ی عدل خدا نگذرم از تو، آنجا تو اسیری

من مظلومه امیرم

زینب،

نهال غم، چه به ویرانه می نشاند

می ریخت خاک و آب هم از دیده می فشاند

آن کوه استقامت و آن معدن وقار

در ماتم  رقیه دگر طاقتش نماند

زینب،که تا سحر همه شب در قیام بود

آن شب دگر نماز شبش را نشسته خواند

و امروز منتظر چشم به راهی است فریاد گر ...

پس ای منتظران درایام شهادت این بی بی سه ساله فریاد انتظار برآرید و قلب جهانیان را با ندای "یا مهدی" بلرزانید.