خرابه شام
امروز، یزید!
هر چه دلت خواست ستم كن، زیرا تو امیری
من مظلومه اسیرم
در محكمه ی عدل خدا نگذرم از تو، آنجا تو اسیری
من مظلومه امیرم
زینب،
نهال غم، چه به ویرانه می نشاند
می ریخت خاک و آب هم از دیده می فشاند
آن کوه استقامت و آن معدن وقار
در ماتم رقیه دگر طاقتش نماند
زینب،که تا سحر همه شب در قیام بود
آن شب دگر نماز شبش را نشسته خواند
و امروز منتظر چشم به راهی است فریاد گر ...
پس ای منتظران درایام شهادت این بی بی سه ساله فریاد انتظار برآرید و قلب جهانیان را با ندای "یا مهدی" بلرزانید.
+ نوشته شده در سه شنبه چهاردهم دی ۱۳۸۹ ساعت 11:10 توسط بهانه های انتظار
|